به وبلاگ من خوش آمدید
. س: جناب آقای عبدالحفیظ منصور شما به عنوان روزنامه نگار و کارشناس افغان چنان که اطلاع دارید ما در آستان? روز جهانی قدس روز همبستگی با ملت مظلوم فلسطین قرار داریم شما بفرمایید که جهان اسلام چگونه می توانند در تحقق و آرمانهای برحق فلسطین این ملت را یاری و همکاری کند؟
ج: من فکر می کنم که از گذشته های دور به این سو برای بهبود وضعیت فلسطینیهای مسلمان یک حرف کلی همیشه مطرح می شده است و آن مسئله عبارت بوده است از وحدت و همبستگی ملتهای مسلمان و این طور وانمود می شده است که براساس اتحاد و همبستگی مسلمانان جهان ما می توانیم که وضعیت فعلی را به طرف مثبت متحول بسازیم. اما من فکر می کنم که مهمتر از آن این پرسش وجود دارد که ما چطور می توانیم به وحدت دسترسی پیدا کنیم. در مورد خوبیهای اتحاد که تأکید فراوان صورت گرفته است صحبت شده است. ولی آن طوری که لازم بوده است میان مسلمانان و کشورهای اسلامی اتحاد به وجود نیامد. بنابراین برای ما مهم این است که این را مورد توجه قرار دادیم که چه طور می توانیم زمینه وحدت و اتحاد و همبستگی مسلمانان را فراهم بکنیم. در این رابطه به باور من دو مسئله بسیار مهم است. اول ما باید یک کشور الگو، مرفه و مترقی که در آن عدالت اسلامی و انسانی تأمین شده باشد ما باید ارائه بدهیم. در میان کشورهای اسلامی باد یکی بلند شوند، پرچم اسلام را بلند کنند و آنها عملاً نشان بدهند که نظام اسلامی یک نظام مترقی، نظام اسلامی یک نظام است که از بهترین و پیشرفته ترین فرآورده های علمی و صنعتی جهان برخوردار است و آن امنیت و آسایش برای همه وجود داشت این نقطه باعث خواهد شد که سایر ملتها توجه شان به آن طرف معطوف شود و آرام آرام یک محور به وجود بیاید. ما با طرح یک سری برنامه های کلان به جایی نرسیدیم. ما باید یک مدل یا الگو در جهان اسلام بسازیم تا آن محور قرار بگیرد و بقیه مسلمانان در اطراف آن گرد هم بیایند. نقطه دوم ارائه یک طرح است.
یعنی بسیار روشن برای تأمین وحدت و همبستگی میان مسلمانان از یک طرف داشتن الگو، از طرف دیگر ارائه یک طرح معقول و مناسب برای ملتهای مسلمان از نیازهای بسیار بسیار فوری ما هست.
س: آقای منصور شما موضعگیریهای جامعه بین المللی را در قبال مشکلات و مسایل که اسراییل و فلسطین وجود دارد چگونه ارزیابی می کنید و اصولاً چرا به نظر شما اسراییل به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد توجهی نمی کند؟
ج: جواب این سؤال روشن است. پایبندی اسراییل به قدرتهای بزرگ جهان و سازمان ملل یک امر تازه ای نیست. مهم این است که چگونه می توانیم جلوی این سرکشی ها و قانون شکنی ها را می توانیم بگیریم. به خصوص که بیشتر رسانه های دنیا در اختیار اسراییل و حامیان اسراییل قرار دارد. در برابر یک حرف شاید بتوانند هزاران حرف بزنند باور من این است که در پهلوی محکوم کردنها و آگاهی بخشیدنها ملتهای مسلمان ما در عمل باید گام را برداریم و یک الگو از جهان اسلام بسازیم تا ملتهای مسلمان یک مرجع امیر برای خود داشته باشند.
س: برخی کارشناسان بر این عقیده هستند که برگزاری یک انتخابات آزاد و سراسری گامی برای حل مشکل باشد دیدگاه شما در این باره چیست؟
ج: اگر انتخابات هر چند آزاد نبود ولی شاهد بودیم که در آن نماینده های مردم از طرف سازمان حماس آمده اند. و بنا بر توطئه ای که صورت گرفت جنگها صورت گرفت بین فلسطینیها، فتح و حماس جنگهای قوی راه اندازی شد و در صورتی می تواند مفید و کارساز باشد که ما بتوانیم آینده اش را تضمین نماییم. در انتخابات نماینده ها آمدند. آقای اسماعیل هنیه آمد. من گفته می توانم که یک بخش کوچک از راه حل می تواند انتخابات باشد و آن هم مشروط به اینکه اسراییل و قدرتهای جهانی به رأی مردم احترام بکنند که چنین چیزی هم بعید است که مورد قبولشان واقع شد.
س: سال گذشته ما شاهد مقاومت بیش از یک سال مردم لبنان و حزب الله در مقابل اسراییل بودیم شما بفرمایید که این گونه مقاومت چه تأثیری می تواند بر روحیه و عملکرد سایر جنبشها و گروههای آزادیخواه جهان اسلام داشته باشد؟
ج: بله ما در همان زمان در هفته نامه مربوط خودمان نوشتیم که مقاومت لبنانی ها یک تجربه جدید است هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی واقعاً در شرایطی که گفته می شد جهان یک قطبی شده است و مفهومش از نظر نظامی این است که در برابر آن یارای مقاومت نیست. هر مقاومتی در هم شکسته می شود اما این مسلمانان لبنانی نشان دادند که هنوز اراد? انسانها و مؤمنین می تواند قدرتهای استکبار را بشکناند. و این فرهنگ در زمانی که گفته می شود جهان یک قطبی شده است و جنگ سرد به پایان رسیده است این تجربه از سوی گروههای استقلال طلب در سراسر جهان بسیار به دقت مورد ارزیابی قرار گرفته است. اما چیزی که ایجاب می کند که بگوییم راجع به طبقات و جزییات این عملیات چیز زیادی پخش نشد و تجارت مقاومت لبنان باید فرمول بندی می شد تا برای گروهها و سازمانهایی که انتظار چنین الگوبندی را داشتند .
انقلاب اسلامی امتداد عاشورای حسینی
نویسنده: محمد حسن رحیمی
نگریستن به منظر گلگون و دشت آلاله های سرخ انقلاب اسلامی روح و جان هر انسان حقیقت جو را به سوی مجاهدت راستین ابا عبد الله و یاران با وفای ایشان رهنمون می شود.
در عصر تهاجم بر عقاید و آرمان های انسانی و اعتقادی هنگامی که مزدوران و حق ستیزان برای تاختن بر اریکه قدرت و تبعیت از طبع حیوانی و خوی شهوت طلبی سعی برپایمال ساختن عناصر اعتقادی و نابود کردن حق مداران و مروجان بیداری و آگاهی را دارند، شاهد طلوع سردمداران پایداری، آزادی، عزت و شجاعت می شویم چه آن زمانی که دستگاه حکومتی یزید برای سکون و سکوت جامعه دست بیعت به سمت حسین (ع) دراز کرد و چه این زمان که رژیم منحوس پهلوی برای خاموشی وعزلت نشینی ملت، انسانی از سلاله حسین (ع) را در تنگنا و تبعید قرار داد.
دوازده بهمن 57 آغاز فجر انقلاب اسلامی است و حضوری که ردای سلامت بر اندام ملت خداجو و مبارز فرو نشاند و رخت ناامنی را از رخ ایران زمین برکند و کاخ دنیا طلبی و جاه خواهی جماعتی در لجن فرو رفته را برملا ساخت.
مرفهین بی دردی که در سختی و مشقت مردم، جان و مالشان را در خموشی و سکوت در عصری که جهان به استقبال دنیای چند صدایی و انفجار اطلاعات پیش می رفت به یغما می دادند وهرهرها و کرکرهای باده پرستان دل فروخته به مستکبرین که هستی ملت را به نیستی و ذلت بدل می ساختند در سکون تیره روزی و شب ظلمت گدازی محو می شد.
که بود که بداند و که بود که سر بر آرد تا از سر جرأت بانگ بر زند که همگان بدانند و آنان نیر که می دانستند جرأت بیان بیابند و نه آنان که صدا را فرو خوردند. و به راستی آوای آزادی و عزت را چه کسانی سر دادند؟
((هیهات من الذله)). اگر آن روز امام حسین (ع) با لشکری اندک به جهاد با کفر برخاست امروز زنان و مردان دلیری صحنه عزت و اقتدار را رقم می زنند و بودند کسانی که جان بیان نیافتند و تردید راهشان را به بیراه بدل ساخت و امام و پیشوای ملتی آزاده در قیل و قال فسخ و فجور عربده ((هل من یزید)) یزیدیان دوران را با پیام ((هل من ناصر)) مقیمان عشق به گورستان تاریخ فرستاد.
اینجا دیار عشق و ایمان است، امتداد عاشورا، فجر انقلاب اسلامی، اقلیمی که ساکنانش امام خمینی (ره) را درک کرده و به یاریش شتافتند و نصرت خدا یارشان شد.
عاشورا روز غلبه حق بر کفر و پیکار خون بر شمشیر بود و فجر انقلاب اسلامی فتح ایمان و سقوط باطل. حنجره سبز ملت با فریاد الله اکبر ابهت باده پرستان مفتون غرب را به زیر کشاند و پندارهای شیشه ای انقلاب سفید، کاپیتالاسیون، لایحه ایالتی و ولایتی، اصلاحات ارضی و بسیار خواهش های کاغذین که با باران الطاف حق و روح توفانی و صلابت جاودانگی خمینی کبیر به نیستی گرایید و امروز عاشورا هر سال با شکوه تر از گذشته گرامی داشته می شود و جهان به مبارزه طلبی و قیام ابا عبدالله به خود می بالد. درس اسطوره شدن کربلاییان مشق آزادگان جهان می شود و عرفان اسلامی مظهر انسان سازی زمان.
اینک پیام خونین امام حسین (ع) در شعشعه منور فجر انقلاب اسلامی نورافشانی می کند و هزاران چلچله با مناجات نور به پاسداشت ثقلین بر می خیزند. ملت در بهمن امسال همچون سال های پیشین غریو شادی سر می می دهد و در تقارن حرمت محرم در حریم بهمن به انتظار فجر یار دیرین و منتظر ایام، مهدی صاحب الزمان (عج)، می نشیند که (( و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین)) ( قصص آیه ?)
تعمقى مناسب در نامگذارى سالهاى گذشته توسط مقام معظم رهبرى نشانگر اوج نگاه عمیق و آیندهنگر معظمله در خصوص ارائه راهکارهاى مناسب به مردم عزیز ایران جهت مشارکت در امر توسعه کمى و کیفى و طى طریق کمال وتعالى ایران عزیز مىباشد. امسال نیز رهبر معظم انقلاب باتوجه به برخى ویژگىهاى خاص کشور در سال گذشته و عوامل تاثیرگذار بر آن در سالجاری، سال 1386 را به نام “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” معرفى نمودند.
و اینک راقم این سطور براى آنکه مردم عزیزمان به سادگى از کنار این نامگذارى عبور ننمایند، نکتههایى را به صورت فشرده در هر دو باب مطرح و رجاء واثق دارد مفید و مثمرثمر واقع شود1 ؛- اتحاد ملى یعنى همگرایى و تقویت یکپارچه ملت ایران. همان طورى که بیان شده است یکى از بحرانهاى ششگانه جوامع انسانى که پیشرفت توسعه آنها منوط به گذر و عبور از این بحرانها مىباشد، بحران یکپارچگى است. کشورى که دچار بحران یکپارچگى باشد هیچگاه نخواهد توانست راه رشد، تعالى و سعادت و کمال خود را طى کند چرا که قومیتهاى مختلف درون جامعه هرکدام خود را تافتهاى جدابافته از کل احساس نموده و به یک هویت جامعه که کل کشور و قلمروهاى سرزمینى آن را در بر گیرد باور ندارند. بنابراین چنین جامعهاى دائما درگیر مسائل داخلى خود خواهد بود و انرژى و سرمایههاى مادى و معنوى آن در مسیر رشد، شکوفایى و بالندگى هزینه نخواهد شد. در چنین شرایطى صاحبنظران اعتقاد دارند یکى از مهمترین راهکارهاى برون رفت از بحران یکپارچگی، تاکید و تمرکز بر اصول مشترک فیمابین اقوام و گروهها و طوایف مختلف درون جامعه است؛ لذا مهمترین مبانى و اصول مشترکى که مىتواند موجد وحدت و تقویت همگرایى و یکپارچگى ملى تلقى گردد به قرار زیر است که کارشناسان و اندیشمندان مىبایست هرکدام از آنها را در یک فرصت شایسته، در جایگاه خود تبیین نمایند؛
دین و مذهب واحد، سرزمین مشترک، زبان مشترک، نیازهاى اولیه و ثانویه، اصول مشترک انسانی، دشمن مشترک، فرهنگ و آداب و سننن مشترک و نژاد واحد.
2- در این برهه حساس و در پى فشارهاى غیر معقول غربىها با آن قطعنامههاى سیاسىشان در باب تکنولوژى بومى انرژى هستهاى براى از کار انداختن ماشین توسعه در ایران، دولت و ملت برخواسته حق خویش پافشارى نمودند و غرب و متحدانش را بر خواسته ناحق خود نکوهش نمودند و این پایدارى و استقامت تکمیل نخواهد شد، مگر آنکه این عزم و اراده با “اتحاد ملی” مثال زدنى شود و اتحاد عمومى احزاب و گروههاى مختلف عرصه را بر عدالتستیزان ننگ و شرایط مطلوب ملى را ایجاد کند. باتوضیحات ارائه شده این وحدت ملی،مستلزم بایستههایى است که ذیلا به آنها اشاره مىگردد:
- مدیران ارشد نظام اسلامی، متولیان و صاحب منصبان حکومتى از ورود به هرگونه منازعات سیاسى و باندى و تبارگرایىهاى حزبی، خوددارى نموده و در کمال صداقت و صمیمیت به مردم خدمت کنند.
- برقواى سه گانه کشور فرض است با اجرایى نمودن تئورى عدالت از شعارگرایى پرهیز نموده و با پیشرفت در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رفاهى و سیاسی، عملا مردم را به سوى وحدت سوق دهند و آنها را به آتیه دلگرم نمایند.
- سوار شدگان بر مسند قدرت باید با احساس مسئولیت تام وتمام - چه شرعى و چه انسانی- و با رعایت منافع ملى و با دورى از هرگونه اقداماتى که زمینه دشمنى را مهیا مىکند و احترام خاص براى اندیشههاى مختلف و استفاده از تمام افکار و استعدادهاى بالقوه صرفنظر از گرایشهاى حزبى و باندی، بستر لازم را براى اجرایى شدن پیام نوروزى مقام معظم رهبرى آماده سازند.
- ضرورى است به دور از مصلحتهاى تنگحزبى و باندی، به نقش، نظر، نقد، جایگاه آراء منافع و مطالبات قانونى مردم بیش از این عنایت شود تا زمینه امیدوارى و اتحاد ملى مهیا گردد.
- اصحاب جراید، مطبوعات، رسانه ملی، گویندگان، نویسندگان، مسئولان و تریبونهاى عمومی، از هرگونه اظهارنظرهاى تعصبی، غیرکارشناسانه و غیرمسئولانه خوددارى و در یک فرآیند منطقی، عملکرد نظام اجرایى و کمبودها و نیازهاى مردم را منعکس و واقعیات جامعه را بیان و با حفظ امنیت ملی، از ابراز هرگونه مطالب غیرواقعى و مصلحت گروهى دورى نمایند، تا اعتماد افکار عمومى بیشتر و بهتر در جامعه تقویت شود.
- در یک بسیج عمومى و اراده ملی، اجراى قانون، معیار همه اعمال و اقدامات قرار گیرد و حق هرکس باتوجه به شان اجتماعىاش برابر قانون داده شود و هیچکس حق ندارد خود را فراتر از قانون تلقى کند و با قانونشکنان نیز به دور از توجه به شخصیت حقیقى و حقوقى افراد، باید برخورد جدى به عمل آید.
3- استاد شهید مرتضى مطهری(ره) در جستجوى خود براى دستیابى به عاملى نیرومندتر و پایدارتر در ایجاد وحدت،اتحاد و اجتماع باتوجه به آموزههاى قرآنی، به عامل معنوی، روحى و عاطفى مىرسد. در تحلیل قرآنى از ویژگىهاى بشر، وى که شناخت خود از انسان را برپایه دادههاى وحیانى و آموزههاى نبوى و ولایتى نهاده است، به عنصر همدلى مىرسد که حالتى عاطفی، معنوى و روحى است. همدلى که وى از آنان سخن مىگوید در مسئله تالیف میان مومنان به خوبى مطرح و تبیین شده و در آیه 63 سوره انفال بدان پرداخته شده است.
4- از این نکته نیز نباید غافل شد که اتخاذ شعار اتحاد ملى که بیشتر با اوضاع و احوال داخلى کشور مرتبط است مىتواند در راستاى توجه جدى به موارد ذیل باشد:
- ورود به مرحله سرنوشتساز مسئله هستهاى ایران
- در پیش بودن انتخابات مهم هشتمین دوره مجلس شوراى اسلامی
- وجود برخى نا امنىها در کشور از قبیل حوادثى چون تاسوکى زابل، بمبگذارى زاهدان، انفجارهاى خوزستان، آشوبهاى آذربایجان، تجمعات معلمان و ... که همگى در راستاى سیاست بحرانآفرینى آمریکا در ایران است.
- تلاش گسترده دولت و ملت براى تحقق برنامههاى چشمانداز 20 ساله
5- وحدت، عنصر و مولفه اصلى اجتماع را تشکیل مىدهد.بىوحدت و اتحاد میان اشخاص انسانى و افراد بشری، اجتماع معنا و مفهوم درستى نمىیابد و امکان تحقق خارجى براى جامعه فراهم نخواهد شد. اگر براى اجتماع و جامعه انسانى در برابر فرد، اصالت و هویت مستقل و جداگانهاى هم فرض نشود و اجتماع را امرى اعتبارى محض و مجموعهاى از افراد و اشخاص بدانیم، چنان که برخى از اندیشمندان در برابر اصالتبخشى و هویتدهى دیگرانى چون علامه طباطبایى و شهید مطهرى بر این باورند، بازهم نمىتوان از ارزش اجتماع و جایگاه تاثیرگذار و نقش سازنده و مثبت آن در راستاى تکاملى بشر چشمپوشى کرد و آن را نادیده گرفت. هر امر و پدیدهاى باتوجه به کار ویژه آثار و کارکردهاى آن مورد ارزشگذارى قرار مىگیرد. بر این اساس مىبایست اجتماع را به عنوان یکى از مهمترین پدیدههاى انسانى دانست که کارکرد و نقش بسیار تاثیرگذارى در زندگى انسان و دستیابى وى به کمال و سعادت را دارا مىباشد.
از این روست که قرآن به اجتماع و جامعه انسانى به عنوان پدیده مثبت و سازنده در زندگى انسانى توجه و اهتمام ویژهاى مىگذارد و با فراهم آوردن ابزارها و راهکار و اتخاذ مواضع و دستورهاى شرعى مىکوشد تا پایههاى این پدیده را استوار و تحکیم بخشد. بیان آثار، اهمیت و ارزش و عوامل وموانع ایجاد پدیده اى به نام جامعه و اجتماع در قرآن بیانگر اهتمام قرآن به اجتماع است که برادرى ایمانى مهمترین رکن وحدت و انسجام اسلامى در جامعه به حساب مىآید.
6- امت اسلام در گستره جغرافیایى وسیعى با ملتهاى متعدد زندگى مىکنند. روشها و تجربیات تاریخى مشترک چندانى ندارند ولى در بسیارى از امور از اشتراک سود مىبرند. این مسئله موجب مىشود تا بتوانند براى رسیدن به سعادت ملى خود از آن بهرهمند گردند. تفکر انسجام اسلامى به معناى آن است که ملتهاى مختلف اسلامى باهمه تنوع واختلافات روشى وتجربهاى مىتوانند از الگوهاى مشترکى استفاده کنند و در راستاى منافع مشترک حرکت کنند. براى رسیدن به این هدف مىبایست از واگرایى و عوامل ایجادى آن کاسته و به علل وحدتآفرین و همگرایى افزود.
مشکلى که ملتها و دولتها با آن روبرو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آنجا آغاز مىشود که با تغییر شرایط تاریخى و اجتماعى و مشکلات داخلى و بحرانهاى بیرونى دستیابى به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال مىگردد و عوامل درونى و بیرونى آسیبزا و بحرانآفرین موجب مىشود که دستیابى به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایى عوامل ایجادى اتحاد و موانع واگرایى اجتماعى مىتواند دولتها و ملتها را براى عبور از بحرانها و دستیابى به اهداف کمک و یارى رساند.
براى رسیدن به انسجام اسلامى لازم نیست از عناصر ملى و فرهنگى خود چشمپوشى کرد و یا دیگران را به اتحاد فرهنگى و ملى خود فرا خواند بلکه باتوجه به عناصر ملى و درکنار آن مىتوان از فرصتها و ظرفیتهاى یکدیگر بهرهمند شد. بویژه اینکه به جهت وحدت دینى در بسیارى از روشها و فرهنگها از اشتراک برخورداریم. بنابراین اگر ملتهاى منطقهاى اتحاد اسلامى و انسجام اسلامى خود را تشدید کنند، عوامل تفرقهافکن بیرونى و درونى نمىتواند براى واگرایى جمعى این ملتها کارى از پیش ببرد و در نهایت این ملتهاى منطقه اسلامى هستند که مىتوانند از همگرایى سود برده و براى رسیدن به آرامش و آسایش از توان و ظرفیت یکدیگر بهرهمند شوند.
7- تاکتیک وحدت مسلمانان نیز پیشینه درخشانى دارد. هرگاه مسلمانان در چارچوب تعالیم اسلامى به وحدت رسیده و اختلافات جزیى خود را کنار گذاشتهاندتمدن اسلامى دوران اوج خود را سپرى نموده است، پیروزىهاى اعراب مسلمان تا اندلس (اسپانیاى کنونی) در دوران آغاز خلافت اسلامى و پیروزى مسلمانان در جنگهاى صلیبى و شکست دادن پادشاهان اروپایى در این جنگ، فتوحات ترکمان عثمانى تا دروازههاى وین دوران سلطان محمد فاتح امپراتور ترک عثمانى همگى از شواهدى است که “تاکتیک وحدت” پیشینه درخشانى دارد. باتوجه به همین پیشینه درخشان است که متفکرین اسلامى تجدید دوران طلایى تمدن اسلامى را در وحدت مىبینند، نقطه مقابل این تاکتیک یعنى تفرقه نیز مىتواند دوران ضعف و ناتوانى کشورهاى اسلامى را بار دیگر زنده کند.
باتوضیحات ارائه شده دور از منطق به نظر نمىرسد که اذعان نماییم در عصر حاضر نیاز بیشترى به اتحاد و انسجام اسلامى احساس مىشود؛ زیرا دشمنان اسلام در شکل جنگهاى صلیبى به مقابله اسلام آمده و اکنون دوباره تمام کفر در برابر تمام اسلام قرار گرفته است. هوشیارى و هشدارى که گذشتگان ما بدان اشاره و تاکید داشتند امرى است که امروز بیش از دیروز احساس مىشود. ژرفاندیشانى مثل آیتالله شهید مرتضى مطهری(ره) حدود سه دهه پیش زنده بودن روح صلیبىگرى را در میان غربىها کشف و بیان مىکردند.
بنابراین راه تحقق انسجام اسلامى تبیین مبانی، اصول و ارزشها و آرمانهاى مشترک است که به دنبال آن منافع مشترک به دست مىآید و همگرایى وانسجام را عینیت مىبخشد. بنابر قول یکى از صاحبنظران تقریب مذاهب، ما مسلمانان در 90 درصد مسائل اشتراکات داریم و فقط در 10 درصد مسائل با یکدیگر اختلاف نظر داریم پس چگونه است که دشمن با بهره گیرى از این 10 درصد ضعف مسلمانان آنها را به رویارویى و تنازع میان یکدیگر بر مىانگیزد و ما با وجود نود درصد اشتراکات نمىتوانیم وحدت صفوفمان را روز به روز تقویت نماییم. بنابراین شایسته است مسلمانان جهان با تقویت انسجام اسلامى و استحکام پیوند واتحاد خود راه نفوذ دشمنان را بسته و توطئههاى آنان را خنثى نمایند.
در خاتمه به وجود برخى از راهکارهاى تحقق “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” که بحق از شعارهاى حکیمانه مقام معظم رهبرى مىباشد در ذیل اشاره مىشود:
1- عمل به دستورات و تعالیم الهی، قرآن کریم و عترت مطهر 2- توجه جدى به مقوله کار و تلاش وتولید علم 3- مقابله جدى با توطئههاى اختلاف برانگیزانه دشمنان 4- توجه جدى به سند چشمانداز 20 ساله کشور 5- جلوگیرى از ایجاد شکاف میان ایران وکشورهاى همسایه 6- تعمیق عمیق جایگاه اتحاد و وحدت اسلامى در میان دولتها و کشورهاى اسلامى 7- تلاش مضاعف دولتهاى اسلامى براى رفع مناقشات و مشکلات فلسطین، عراق، لبنان و...
وحدت وهمبستگی وچالش های آن در جهان اسلام
مسئله وحدت یکی از مهمترین ایده هایی است که مسلمانان از روزگار آغازین اسلام تا به حال، بر مبنای تعالیم عالیه ی اسلامی و دیانت حقّه توحیدی پیگیر آن بوده و در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمین یک تز و یک نظریه و یک استراتژی و برنامه، درابعاد مختلف، متناسب با مقتضیات زمان، آن را ارائه نموده اند.
در این مورد در متن منابع اصیل اسلامی بویژه در قرآن، واژه هایی چون«امت» و «امت واحده» به کار رفته است و در فقه و حقوق بین الملل اسلامی تحت عنون« دارالاسلام» و در اخلاق و اعتقادات اسلامی با عناوینی چون«الفت اسلامی» ، «اخوت اسلامی»، «برادری دینی» ، «همبستگی دینی» ، «تقارن اسلامی» و در زبان سیاستمداران و رجال و مصلحین مسلمان نیز به نامهایی چون «وحدت اسلامی» ، «اتحاد اسلامی»، «امت محمدیه»، «وحدت مسلمین» و اخیراً به زبان اصطلاحات سیاسی روز، در قالبهایی چون «بلوک اسلامی»، «جبهه یا کنگره اسلامی» و «انترناسیونالیسم اسلامی» و خلاصه در زبان غربیان « پان اسلامیسم» آمده و مطرح شده است.
تز«وحدت اسلامی» در اندیشه سیاسی بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان به چشم می خورد و هر یک به نوعی آن را بیان و تشریح کرده، راه حل ها و موانع موجود در راه وحدت را به رشته ی تحریر درآورده اند امّا سئوالی که به ذهن می رسد، این است که، چرا به رغم آنکه شعار وحدت و همگرایی در جهان اسلام بیش از یک سده توسط مصلحان جهان در اسلام مطرح شده است، در جهان اسلام به وحدت و همگرایی نمی رسیم؟ موانعی که در این خصوص بر سر راه وحدت اسلامی است، چیست؟
برای روشن شدن مسئله، باید ببینیم مفهوم «وحدت اسلامی» چیست؟ و آنچه در دین اسلام به عنوان «اتحاد اسلامی» آمده چیست؟! اخوت اسلامی که قرآن بر آن تأکید دارد و می گوید:«انّما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم
معنایش التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور قطع ثابت شده و در عصر رسول اکرم (ص) و هنگام نزول قرآن مورد قبول همه بوده است که به طور کلّی و کلیات احکام عملی است. همین مشترکات قطعی است که معیار اخوت اسلامی است. هدف آن است که مسلمانان براساس اصول مشترک اسلامی در ابعاد مختلف عقیدتی، فقهی و اخلاقی که اکثر مسایل اسلامی را تشکیل می دهد، و بر اساس آی?:
«ان هذه امتکم امه واحده و أنا ربّکم فاعبدون»
خود را امت واحد بدانند و در سرنوشت یکدیگر و رعایت مصالح اسلامی و دفاع از اسلام و تبیین مفاهیم آن با هم معاضدت داشته باشند، همدیگر را مسلمان بدانند و در برابر دشمنان ید واحده باشند. در عین حال مزایای مذهب و عقید? خود را هم که طبعاً در حاشی? مطالب اساسی قرار دارد، حفظ کنند و یا در نقاط اختلافی به گون? علمی با هم به بحث بنشینند و وقتی مسایل و مشکلات و اختلافات عقیدتی حل شد و اختلافات بین مذاهب برطرف شد و برادری بین مسلمانان حاکم شد ، آن وقت این حس، بین دولتها و سیاستمداران و حکومتهای اسلامی حل خواهد شد و آن وقت «وحدت اسلامی» در جهان حاکم خواهد شد. این بود مفهوم ایده ی «وحدت اسلامی» که غالب مصلحان جهان اسلام در اندیشه های خود آن را مطرح کرده اند، امّا شبهه ای را که مطرح شده به دو نوع می توان پاسخ داد؛
اول اینکه: درست است که در سد? گذشته بسیاری از مصلحان آمدند و راه حل هایی برای وحدت و همگرایی جهان اسلام مطرح کردند، امّا این دلیل بر آن نیست که با آمدن مصلحان، جهان اسلام به طور حتم باید به وحدت برسد و لازم? آمدن مصلحان، اتحاد و همگرایی مسلمانان نیست، بلکه اندیشه و راه حل های این دسته از افراد فقط به مثاب? دارویی است برای بیماری جهان اسلام که همان «تفرقه» و چند دستگی است. و این طبیعی است که یک شفاخانه ویاکلینیک دوا را استعمال می کند و گاهی آن را به کناری می گذارد. مصلحان، همچون طبیب، راه حل و درمان را به مسلمانان نشان می دهند و اندیشه های وحدت آفرین مطرح می سازند امّا مهم این است که به این راه حل ها برای رسیدن به وحدت عمل شود و اگر می بینیم هنوز جهان اسلام به همگرایی نرسیده، قطعاً به اندیشه ها و دستورالعمل های مصلحان از سوی علماء، افراد و سیاستمداران مسلمان توجه نشده است.
گون? دوم که می توان به شبهه پاسخ گفت، این است که، علیرغم آمدن مصلحان و بیان راههای درمان جامعه اسلامی، یکسری موانع و عواملی در راه«اتحاد اسلامی» وجود داشته و دارند که باید بررسی شود. دراینجابه عمده ترین موانع وحدت اسلامی اشاره می کنم و این مهمترین بخش پاسخ به سئوال است.